مرجع رسمی آیت‌الله‌العظمی میرزا محمدعلی شاه‌آبادی

۴ مطلب با موضوع «سیره عرفانی» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

برنامه سلوک

محمد شاه آبادی

    یکی از عوامل موفقیت در سیر و سلوک، داشتن برنامۀ درست و مداومت بر عمل است. مرحوم کلینی در کتاب ارزشمند اصول کافی، بابی در این باره باز کرده و احادیثی چند از امامان معصوم (سلام‌الله‌علیهم) نقل کرده است. از جمله حدیث زیر را از امام باقر (سلام‌الله‌علیه) نقل کرده که فرمودند:

«أحبُّ الأعمَالِ إِلَی اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَا دَاوَمَ عَلیهِ العَبدُ وَ إِن قَلَّ»[1]

بهترین کارها نزد خداوند آن است که بنده بر آن مداومت کند، هرچند کم باشد.

 آیت‌الله شاه‌آبادی عارفی بود که با برنامۀ صحیح و مداومت بر اعمال حسنه، به سوی معبود سیر کرد تا به مقام وصول نائل و «عند ملیک مقتدر» واقف گردید. فرزند ایشان، آیت‌الله محمّد شاه‌آبادی، دربارۀ برنامۀ سلوک پدر بزرگوار خود چنین گفتند:

«نماز شب و تهجد ایشان ترک نمی‌شد. هر روز صبح بعد از نماز، زیارت عاشورا می‌خواندند. روزهای جمعه در مسجد، بعد از نماز صبح و بعد از صحبت، همراه با مأموران، دسته‌جمعی زیارت عاشورا می‌خواندند. شب‌های جمعه دو ساعت قبل از اذان صبح دعای کمیل را در مسجد همراه مردم می‌خواندند. بر قرائت سورۀ «یس» مداومت می‌کردند. مهم‌تر از همه، دائم الحضور بودند. هیچ‌وقت، حتّی در موقع غذاخوردن، مطالعه، بحث کردن، نوشتن و هنگام راه رفتن هم غافل نبودند. دیگر اینکه خواب و بیداری ایشان اختیاری بود. هر وقت اراده می‌کردند، می‌خوابیدند و هر ساعت می‌خواستند، بیدار می‌شدند.»

 

 [1]  همان، کتاب الایمان و الکفر باب استواء العمل و المداومه علیه حدیث 2.

  • ۰
  • ۰

هدایت برای همه

       ایشان بسیار عنایت داشتند به این‌که افرادی که مستعد هستند با دادن دستورالعمل‌های خاص اخلاقی، پله‌پله آن‌ها را به مرتبه کمال نزدیک بکنند. ایشان از ساختن جوان‌ها و نوجوان‌هایی که در محضر ایشان بودند تا پیرمردها و کسبه بازاری که در نماز ایشان حاضر می‌شدند تا تربیت طلاب و فضلایی که بنا بود هادی و مبلّغ دین اسلام و مردم به دین اسلام باشند؛ همه این اقشار را در تربیت دینی و فعالیت‌های فرهنگی‌شان مورد نظر و مورد لحاظ داشتند.

یکی از بازاریان نقل می‌کند که آقای شاه‌آبادی یک بار در مسجد در صحبت‌هایشان ناراحت و عصبانی شدند؛ با تندی و ناراحتی اظهار می‌کردند که چرا افرادی که دور و برشان هستند قدمی برنمی‌دارند برای تکامل و خودسازی؛ اگر واقعاً نمی‌خواهید آدم بشوید، من خودم را این‌قدر به زحمت نیندازم، و بسیار ناراحت بودند که چرا از اطرافیان ایشان، که این‌همه خود را به زحمت می‌اندازد برایشان، قدم‌های جدی‌تر برنمی‌دارند.

این آقا نقل می‌کند من و دو نفر دیگر بعد از صحبت‌های ایشان رفتیم به محضرشان و گفتیم آقا ما می‌خواهیم آدم بشویم، شما بگویید باید چه‌کار کنیم؟ ایشان وقتی مطمئن شدند که ما تصمیم جدی گرفتیم، چون قبلش با ما صحبت کردند، گفتند من سه دستور به شما دارم و به این دستورها عمل کنید و بعد بیایید برای مرحله بعد پیش من. این آقا انسان عادی است. طلبه علوم دینی نیست. نقل می‌کند که آقا فرمودند که مطلب اول: مقید باشید نمازتان را اول وقت بخوانید؛ هر جا هستید، صدای اذان آمد، بروید سراغ نماز و اگر ممکن است به جماعت. دستور دوم: در کاسبی انصاف داشته باشید و به حداقل منفعت راضی باشید. دستور سوم: برای ادای حقوق الهی و خمس و سهم امام و واجباتی که از نظر اقتصادی به گردنتان است، اگرچه شارع مقدس گفته یک سال صبر کنید، ولی شما ماه به ماه حساب کنید؛ ببینید منفعت کسب‌تان در این ماه چقدر بوده، سهم امام را پرداخت کنید.

این آقا نقل می کند ما این سه دستور را یک ماه عمل کردیم. بعد از یک ماه، یک روز از بازار رد می‌شدیم، صدای اذان بلند شد. وارد مسجد شدیم. نماز داشتیم می‌خواندیم، عالم بزرگواری امامت جماعت را داشتند. نگاه کردیم دیدیم سر نماز گاهی اوقات آقا هستند و گاهی نیستند. بعد از نماز خدمت آقا عرض کردیم: «آقا بعضی اوقات سر نماز نبودید.» این عالم بزرگوار که فهمیدند ما قدرتی پیدا کردیم، عذرخواهی کرد، گفت: «قبل از اینکه به نماز بیایم، با اهل منزل اختلافم شد و بحثی کردم. آنجا سر نماز گاهی ذهنم به منزل می‌رفت. آن هنگام به نظر شما نبودم.» به ایشان می‌گوید که ما با  یک ماه گوش کردن به دستور آقا چنین قدرتی پیدا کردیم و البته بعد خدمت آقا رفتیم و ادامه دادیم و توفیقاتی پیدا کردیم که بعد برای ما نقل نکردند.[1]

 

[1]  راوی: حجت‌الاسلام سعید شاه‌آبادی

  • ۰
  • ۰

انسان چندبعدی

حجت‌الاسلام سعید شاه‌آبادی

دوره سوم اقامت ایشان در تهران 15 سال بود. در این دوره توانستند تشکل‌ها و تجمع‌های اسلامی را سازماندهی و قانونمند کنند؛ تجدید بیعت و تجدید عهد کنند و افراد را جمع کنند و آن‌ها را با موازین اخلاقی اسلام آشنا و متهعد کنند و هم با موازین سیاسی‌اجتماعی اسلام. اصلاً آیت‌الله شاه‌آبادی یک انسان یک‌بعدی که فقط متوجه مسائل عبادی و عرفانی باشد و غافل از مسائل سیاسی و اجتماعی، نبود. بعضی‌ها عرفان را غلط و اشتباه فهمیده‌اند؛ اینکه همین‌طور منحصر بشود و یک‌بعدی به مسائل اجتماعی فقط  نگاه بکند و از مسائل اخلاقی و خودسازی انسان‌ها غفلت بکند. آیت‌الله شاه‌آبادی این‌طوری نبود و عرفان این‌طور در محضر ایشان تعریف نشده بود.

 

راوی:حجت‌الاسلام سعید شاه‌آبادی

  • ۰
  • ۰

اثر خوراک بر بصیرت

سیره عرفانی آیت‌الله شاه‌آبادی

تأثیر لقمه و غذای انسان بر داشتن روحی خدایی و درونی بصیر و بینا بر کسی پوشیده نیست. این مطلب در روایات فراوانی آمده و قرآن کریم نیز به آن اشاره کرده است: «فَلْیَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلى‌ طَعامِهِ[1]؛ پس انسان باید به خوراکش با تأمل بنگرد.» بنابراین نه‌تنها حلال و حرام بودن لقمه، که پاکی و طهارت آن نیز بر پاکی روح انسان مؤثر است. آیت‌الله‌العظمی شاه‌آبادی با دانستن این نکته، چرایی از میان رفتن چشمان بصیر انسان را بیان می‌کند. علاوه بر اینکه با تعمق در این حکایت جلوه‌ای از روح عرفانی آن عارف کامل رخ می‌نماید:

یک روز، بعد از نماز جماعت، یک مرد روستایی خدمت آیت‌الله شاه‌آبادی رسید و گفت: «هر وقت من نمازم را به شما اقتدا می‌کنم، سیدی را می‌بینم که جلوتر از شما به نماز می‌ایستند. آقا از او می‌پرسند: «شغل شما چیست؟» او می‌گوید: «مرد کشاورزی هستم که از یکی از روستاهای ورامین محصولات خود را به شهر می‌آورم و می‌فروشم.» آقا پرسیدند: «غذا چه می‌خوری؟» روستایی پاسخ داد: «از محصولات خودم.» روز بعد، همان مرد خدمت آقای شاه‌آبادی رسید و عرض کرد که من امروز آن سید را ندیدم. آقای شاه‌آبادی می‌پرسند: «امروز غذا چه خورده‌ای؟» مرد روستایی پاسخ داد که از بازار تهیه کردم. آقای شاه آبادی فرمودند: «به همین دلیل است که آن سید را ندیده‌ای.»[2]

 

[1] سوره عبس، آیه 24

[2] به نقل از آقای محمد رضا خوشدل، خادم مسجد جامع بازار