پس از مدتی ایشان در سال 1322 هـ ق تصمیم گرفتند که به نجف بروند. علت هم آن بود که مرحوم آخوند میخواستند دروس اصولشان را تنظیم و به نام «کفایة الاصول» انتشار دهند. همین موضوع سبب شد ایشان برای استفاده عازم نجف شوند و اگر کفایه آخوند خراسانی و اصول جدید ایشان نبود، بعید بود مرحوم والد به نجف بروند، چون ایشان در آن موقع مجتهد بودند؛ ولی چون احتمال دادند که این کتاب مطالب تازهای داشته باشد، برای استفاده علمی از محضر آخوند به نجف رهسپار شدند.
ایشان به مرحوم آخوند بسیار معتقد بود و میفرمود: «آخوند از نظر دینی و علمی نزد من مقام بسیار والایی دارد». حتی اگر کسی میخواست به صاحب کفایه اشکال بگیرد، میفرمود: «تعبیر به اشکال نکنید. تعبیر کنید به اینکه مطلب ایشان را نفهمیدم تا من برای شما بیان کنم.»[1]
البته ایشان در زمانی که در نجف بودند غیر از درس آخوند خراسانی، در درس آیةالله شیخالشریعه اصفهانی و همچنین آیةالله میرزا حسین خلیلی شرکت کردند و بهرههای فراوانی بردند، ولی برنامه اصلی ایشان درس آخوند بود.
به یاد دارم ایشان شرحی بر کفایه مرحوم آخوند در دو جلد به رشته تحریر درآوردند و قسمتهایی از آن را برای ما قرائت میکردند و بنده و برادرم حاج آقا نورالله متن آن را مینوشتیم و نسخهبرداری میکردیم.
راوی: آیتالله نصرالله شاهآبادی
منبع: حدیث نصر، ص 112
[1] مرحوم دکتر ابوالقاسم گرجی در اینباره گوید: شخصی از مرحوم شاهآبادی درباره آخوند خراسانی سؤالی پرسید. ایشان فرمودند: «بدایۀ فکر مرحوم آخوند، نهایۀ فکر دیگران بود». (برگرفته از مصاحبه شفاهیِ مؤسسه شمسالشموس با مرحوم آقای دکتر گرجی)