مرجع رسمی آیت‌الله‌العظمی میرزا محمدعلی شاه‌آبادی

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حجت‌الاسلام سعید شاه‌آبادی» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

تحصن یک‌نفره

آیت‌الله میرزا محمدعلی شاه‌آبادی

اوج مبارزات فقیه مبارز میرزا محمدعلی شاه‌آبادی، در دوره تحصن یازده‌ماهه ایشان در حرم حضرت عبدالعظیم است. ایشان در حدود سال 1306 شمسی که اوایل حکومت رضاخانی است، وقتی می‌بینند که صحبت‌ها و حرکت‌ها و مبارزات عادی تأثیری ندارد، با تعداد زیادی از علما، قریب نود نفر از علمای تهران، هم‌قسم می‌شوند که برای اعلام اعتراضشان به ظلم و بی‌عدالتی و مفاسد حکومت رضاخان بروند به حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) و متحصن بشوند.

متأسفانه بسیاری از این علما مرعوب و تهدید شدند، بعضی‌ها تطمیع شدند. به هر حال هر کسی قبل از حرکت به نزد مرحوم شاه‌آبادی می‌آمد و عذری می‌آورد، آیت‌الله شاه‌آبادی هم می‌پذیرفتند. در روز موعود، در روز حرکت ایشان با سه نفر دیگر راهی حرم شدند. این سه نفر هم البته مدت خیلی طولانی نماندند؛ یکی سه ماه و دیگری شش ماه. اما آیت‌الله شاه‌آبادی یازده ماه در آنجا متحصن شدند و در آنجا مرتب سخنرانی می‌کردند.

در دهه محرم ده شب متوالی سخنرانی کردند و در هر شب سه بار به علمای بزرگ نجف و مراکز بزرگ اسلامی پیغام دادند و اعلام کردند که اسلام از حکومت وقت در خطر است و اتمام حجت کردند. به اکثر علمای نجف نامه نوشتند، بسیاری از علمای حوزه نجف مِن‌جمله آقا‌زاده آیت‌الله‌العظمی آخوند خراسانی به محضر ایشان آمدند در حضرت عبدالعظیم و از نزدیک با ایشان ملاقات کردند و در جهت اهداف آیت‌الله و آن تحصن قرار گرفتند.

به هر حال، مبارزه جدی و قاطع و سرسختانه بود و ایشان حاضر نبودند کوتاه بیاند. به هر تقدیر، توانستند اتمام حجت بکنند و مواضع خود را به همه اعلام کنند، به مراجع و به مسئولان. در اثر فشار و اصرار علمای آن زمان، مرحوم آیت‌الله مدرس و به اصرار آن‌ها تحصن‌شان را خاتمه دادند مشروط بر اینکه در تهران نمانند و بلافاصله بعد از تحصن در سال 1307 عازم قم شدند.

 

راوی: حجت‌الاسلام سعید شاه‌آبادی

  • ۰
  • ۰

شهید مدرس

در تهران یکی از وظایف جدی آیت‌الله شاه‌آبادی مبارزه با ظلم رضاخانی بود. آیت‌الله شاه‌آبادی در همان زمان که رضاخان به قدرت نرسیده بود و در همان دورانی که رضاخان گِل به پیشانی می‌زد و با پای برهنه در جلوی دسته‌جات عزاداری راه می‌رفت و سینه‌زنی می‌کرد طینت رضاخان را شناخته بود، اما او وزیر جنگ بود در مقطعی که مردم آن زمان از شهوت‌رانی‌ها و بی‌بندوباری‌های سلاطین قاجار به تنگ آمده بودند و همه احساس می‌کردند که ملت یک مدیری می‌خواهد که با قدرت و با تسلط و اقتدار بتواند اداره‌اش بکند.

در همان زمان بزرگان دینی هم از رضاخان حمایت کردند، حتی شهید بزرگوار آیت‌الله مدرس هم در آن زمان در برهه‌ای از رضاخان حمایت کرد و آیت‌الله شاه‌آبادی به مدرس گفتند که الآن نگاه نکنید به فریبکاری‌های رضاخان که به دست‌بوس مراجع و علما می‌رود و تظاهر به دین‌داری می‌کند، مردک اگر به قدرت برسد، به هیچ‌یک از علما رحم نمی‌کند و اول کسی را  هم که لگدکوب می‌کند خود شما هستید. همین‌طور هم شد، وقتی‌که قدرت را در دست گرفت دیگر هیچ اثری از آن فریبکاری‌ها و حرکت‌های مؤذیانه نبود، دسته‌جات سینه‌زنی، شرکت در مراسم عزاداری، رفتن به نزد علما و مراجع و دست‌بوسی، دیگر خبری نبود و دیدیم که چه کار با علما و خود آیت‌الله مدرس کرد.

 

راوی: حجت‌الاسلام سعید شاه‌آبادی

  • ۰
  • ۰

شذرات المعارف

در شذرات المعارف آموزه‌ها و معارف بسیار ارزشمندی آمده است. معرفه 177 کتاب شذرات المعارف، در شذره چهارم مطلبی را آیت‌الله شاه‌آبادی نقل می‌کنند. این داستان مشهور است که بعضی مرحوم علامه مجلسی را خواب دیده‌اند و سؤال کرده‌اند از احوال بعد از مرگشان. فرموده‌اند که من اگر اینجا توانستم از مشکلات و موانع عبور کنم، به سبب سیبی است که روزی به کودکی یهودی دادم و او خوشحال شد به خاطر سیب و همان موجب شد تا از مشکلات رهایی یابم.

در خواب سؤال کردند از او: «چه آوردی برای ما؟» عرض کرده: «بحارالانوار را.» سؤال کردند: «دیگر چه آوردی؟» گفتند: «دیگر هیچ» و بعد ساکت شدند. به ایشان گفته شد: «شما اینجا در نزد ما یک مقامی دارید که این مقام به خاطر سیبی است که به یک کودک یهودی دادید!» تفسیرهایی که عموم مردم از این ماجرا می‌کنند متفاوت است. ببینید آیت‌الله شاه‌آبادی چطور این رؤیای صادقه را تعبیر و تحلیل فرموده‌اند.

در معرفه 177 می‌فرمایند: «شخص خواب‌بیننده تصور کرده است چون ترتیب اثری به بحارالانوار داده نشده و به آن سیب ترتیب اثر داده شده، بحارالانوار مورد قبول آن‌چنانی قرار داده نشده است. لکن نه چنین است، بلکه مورد اثر بحارالانوار برزخ نبوده است؛ چون علم باید در جبروت ظاهر شود. و به عبارت دیگر چون بحارالانوار مشتمل بر علوم و حقاق و معارف الهی است و لامپ برزخ کوچک است و نمی‌تواند نور علم را نشان دهد، بلکه لامپ ملکوت هم قاصر است از این اظهار، لامپ جبروت می‌تواند نمایش نور توحید دهد. لذا در مطلع بحارالانوار مسکوتٌ عنه شده و نور احسان [که اشاره به آن سیب شده و نور احسان] که لامپ برزخ می‌تواند آن را نشان دهد، مورد لطف واقع شده.»

این‌ها ظرایف و دقایقی است که تمام این شذرات المعارف مشحون از این معارف الهی است. فارسی است و عموم مردم هم می‌توانند استفاده کنند.

 

گوینده: حجت‌الاسلام سعید شاه‌آبادی

  • ۰
  • ۰

انسان چندبعدی

حجت‌الاسلام سعید شاه‌آبادی

دوره سوم اقامت ایشان در تهران 15 سال بود. در این دوره توانستند تشکل‌ها و تجمع‌های اسلامی را سازماندهی و قانونمند کنند؛ تجدید بیعت و تجدید عهد کنند و افراد را جمع کنند و آن‌ها را با موازین اخلاقی اسلام آشنا و متهعد کنند و هم با موازین سیاسی‌اجتماعی اسلام. اصلاً آیت‌الله شاه‌آبادی یک انسان یک‌بعدی که فقط متوجه مسائل عبادی و عرفانی باشد و غافل از مسائل سیاسی و اجتماعی، نبود. بعضی‌ها عرفان را غلط و اشتباه فهمیده‌اند؛ اینکه همین‌طور منحصر بشود و یک‌بعدی به مسائل اجتماعی فقط  نگاه بکند و از مسائل اخلاقی و خودسازی انسان‌ها غفلت بکند. آیت‌الله شاه‌آبادی این‌طوری نبود و عرفان این‌طور در محضر ایشان تعریف نشده بود.

 

راوی:حجت‌الاسلام سعید شاه‌آبادی