باید به خداى تعالى از شرّ مکائد نفس پناه ببریم، که مکائد آن خیلى دقیق است. ولى اجمالاً مىدانیم که اعمال ما خالص نیست. اگر ما بندۀ مخلص خداییم، چرا شیطان در ما اینقدر تصرف دارد؟ با آنکه او با خداى خود عهد کرده است که به «عباد الله المخلصین» کار نداشته باشد و دست به ساحت قدس آنها دراز نکند.[1] به قول شیخ بزرگوار ما (دام ظله):
شیطان سگِ درگاه خداست. اگر کسى با خدا آشنا باشد، به او عوعو نکند و او را اذیت نکند.
سگِ درِ خانه ، آشنایان صاحب خانه را دنبال نکند. شیطان نمىگذارد کسى که آشنایى با صاحب خانه ندارد وارد خانه شود.[2]
پس اگر دیدى شیطان با تو سر و کار دارد، بدان کارهایت از روى اخلاص نیست و براى حق تعالى نیست. اگر شما مخلصید، چرا چشمههاى حکمت از قلب شما به زبان جارى نشده؟ با اینکه چهل سال است به خیال خود قربةً إلى الله عمل مىکنید. با اینکه در حدیث وارد است «کسى که اخلاص ورزد براى خدا چهل صباح، جارى گردد چشمههاى حکمت از قلبش به زبانش.[3]» پس بدان اعمال ما براى خدا نیست و خودمان هم ملتفت نیستیم و درد بىدرمان همینجاست... پس واى به حال کسى که با نماز و طاعتش وارد جهنم شود! امان از کسى که صورت صدقه و زکات و صلاتش صورتهایى باشد که زشتتر از آنها تصور نشود!
منبع: چهل حدیث، امام خمینی (ره)، ح 2، ص 52. برگرفته از عارف کامل.
[1] اشاره است به آیۀ مبارکۀ قَالَ رَبِّ بِمَا أَغْوَیْتَنِی لَأُزَیِّنَنَّ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَلَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ إِلَّا عِبَادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ (حجر40 و 41) چون شیطان مهلت یافت، به معارضه با خدا برخاست و گفت: خدایا! چنان که مرا گمراه کردی، من نیز در زمین همه چیز را بر فرزندان آدم جلوه میدهم، تا از یاد تو غافل شوند و همۀ آنها را گمراه خواهم کرد، به جز بندگان پاک و خالص تو را.
[2] پس اگر انسانی با صاحب خانه در ارتباط است، میتواند از او بخواهد شرّ سگ خانهاش را از او کم کند و از صاحب خانه بخواهد که صدای آن سگ را بخواباند. لذا سالک الی الله نبایستی به نیروی معنوی خود اتکا کند و از استغاثه به پروردگار عالمیان غفلت ورزد، همچنانکه امام عظیم الشأن (ره) با آن مراتب روحانی، میفرماید: «خداوندا... به حال ما ترحم فرما. ما مرد این میدان نیستیم. تو خود ما را دستگیری نما و از چنگال شیطان و هوای نفس نجات بده.» (چهل حدیث)
[3] «مَـن أخـلَصَ لَنـا أربَـعـیـنَ صَـبـاحاً، جَرَت یَنابیعُ الحِکمَةِ مِن قَلبِهِ علی لِسانِهِ.» بـحـارالانـوار، ج 67، ص 242؛ ایمان و کفر، باب اخلاص، ح 10.