مرجع رسمی آیت‌الله‌العظمی میرزا محمدعلی شاه‌آبادی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «آیت‌الله بهجت» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

آیت‌الله‌العظمی میرزا محمدعلی شاه‌آبادی استاد امام خمینی

نکتۀ جالب در رابطه با حضرت آیت‌الله شاه‌آبادی، موضوع و بحث فطرت است. فطرت در طول سالیان و قرون مختلف تغییر نمی‌­کند. یعنی در حال حاضر که ما در قرن 21 هستیم، جامعۀ امروزی مواجه با همان دستورات دینی است که در حدود 1400 سال از عمر آن می­‌گذرد؛ در عین حال که فطرت انسانی تغییر نکرده است. فطرت آدم­‌ها همانی است که قبلاً بوده است. هنوز هم با گذشت این‌­همه سال، ما انسان‌­های زیبا و صادق را دوست داریم. دربارۀ مسائل خلقت، خداوند و جهان هستی کنجکاویم و همیشه دوست داریم بیشتر بدانیم. این‌­ها چیزهایی است که در فطرت ما وجود دارد (این شبهه‌­ای است که عده‌­ای می‌­گویند به اسلام هم سرایت می‌­کند. اگر این‌­طور است، پس باید اسلام عوض شود! یک دین جدید بیاید! پس چرا نمی‌­آید؟) هنوز هم آدم‌­ها حق‌‌پرست هستند، آدم‌­ها راستگو یا علاقه‌­مند به راستگویی هستند.

حضرت آیت‌‌الله شاه‌‌آبادی بر این بحث بسیار کار کرده‌­اند و عمق وجود آدم‌­ها را هدف می‌گرفتند. می‌‌بینید وقتی صدای موسیقی پزشکی نزدیک مسجد، برای مسجد مزاحمت ایجاد می‌­کند، نظرشان این نبوده که صدای موسیقی آن پزشک به هر قیمتی قطع شود، بلکه عقیده داشتند خود دکتر باید اصلاح گردد؛ در این کار هم موفق می‌‌شوند. یعنی به معلول کار ندارند، بلکه علت را درست می‌­کنند. با اصلاح علت، معلول نیز خودبه‌‌خود از بین می‌‌رود.

در زمینۀ عرفان هم باز به همین‌‌گونه است. آیت‌‌الله شاه‌‌آبادی هم فقیه بودند هم عارف. در زمانی که خیلی از آدم‌­ها عرفان را مورد مذمت قرار می‌­دادند، ایشان مردانه ایستادند و عرفان تدریس کردند. شاگردانی مانند امام خمینی، علامه طباطبایی و امثال ایشان را تربیت کردند. اما عرفان ایشان با بقیه تفاوت داشت. عرفان اصیل اسلامی بود. مانند بعضی از عرفا به فکر خودشان نبودند. ایشان درد مردم را می‌­شناختند و بیان می‌­کردند. می‌­گفتند که مسلمانان این مشکلات را دارند و بر اساس شناخت دردها، راه­های درمان آن را می‌­گفتند. حضرت امام در مکتب ایشان بودند که توانستند جهان را تحت تأثیر قرار بدهند و اسلام را سربلند کنند. ایشان درد دین داشتند؛ درد اینکه چرا مسلمانان باید این­‌قدر ذلیل و خوار باشند. عرفان ایشان گوشه­‌نشینی نبود. بلکه این تصور را که عارف آدم سر به زیر و گوشه‌‌نشینی است، از مردم می‌­گرفت. شهید مطهری هم در این باره مطالب زیادی در کتاب‌­های خود بیان کرده است.

برای تفهیم بیشتر این مطلب، من از بحث «ماده و صورت» در فلسفه  کمک می­‌گیرم. در این بحث، عنوان می‌­شود که ماده هیچ‌‌گاه بدون صورت نیست. اگر صورت از ماده جدا شود، بلافاصله یک صورت دیگر جایگزین آن خواهد شد. شما وقتی در جامعه نتوانستید فرهنگ خوبی را جا بیندازید، فرهنگ بد خودبه‌‌خود می­آید. این جزء بدیهیات است که وقتی مردم هیچ سیرۀ عملی و فرهنگی نداشته باشند، دچار انحطاط فرهنگی هم می‌­شوند. ما اگر نتوانیم عرفان اسلامی را برای مردم بیان کنیم، خودبه‌‌خود یوگا، مدیتیشن، ووشو یا عرفان‌­های منفی و عرفان‌‌های التقاطی در جامعه رشد می‌­کنند. من نمی­‌گویم همۀ این‌‌ها غلط است، اما باید قبول کنیم که التقاطی است؛ به این معنی که یک جاهایی درست است، اما یک جاهایی غلط است و در نهایت راه نادرست را می­‌روند. به بیان دیگر، این قانون طبیعت است و هیچ گریزی از آن نیست. وقتی نتوان مردم را سیراب کرد، آن‌‌ها دنبال سراب می‌­روند.

متأسفانه ما نتوانسته‌­ایم آن عرفان اصیل اسلامی را به همراه فواید آن در بین مردم جا بیندازیم و آن را شفاف و روشن بیان کنیم. بعضی‌­ها ممکن است متخصص در عرفان هم باشند، ولی همین سؤال‌­ها را بپرسند؛ یعنی باید روشن شود که درد و مشکل چیست. عرفان آمده است که برای ما چه کاری انجام دهد؟ هر علمی متولی یک سری مسائل است. عرفان هم مسائل مربوط به خودش را دارد. به نظر من، مهم‌­ترین مسئله­‌ای که مردم در عرفان به دنبال آن می‌­گردند، آرامش است (آرامش در این دنیا). به عنوان نمونه، ملاحظه می‌­فرمایید که مردم از نظر اقتصادی و جنبه‌­های دیگر، کم و بیش امرار معاش می­‌کنند. ولی بعضی از افراد پول­‌های زیادی خرج می‌­کنند تا یک آدم رمال بیاید و به آن‌ها بگوید چطور باید به آرامش برسند! عرفان امروز نیاز به این دارد تا در جامعه مطرح شود. برای اثبات و طرح این نیاز، محتاج این هستیم تا عارفان اسلامی را به عنوان الگو و استاد معرفی کنیم. به مردم بگوییم در موضوع عرفان اسلامی، این شخصیت نمونۀ یک عارف کامل است. علی‌‌رغم اینکه اشخاص با این خصوصیات خیلی کم وجود دارد، به هر حال شخصیت­‌هایی مانند آیت‌‌الله شاه‌‌آبادی، امام و آیت‌‌الله بهجت نمونه‌­هایی از این‌­گونه عرفا هستند.

 

منبع: مصاحبه با دکتر عباس گوهری