موضوع اصلی کتاب
یکی از آثار ارزشمند آیتاللهالعظمی میرزا محمدعلی شاهآبادی، کتاب شذرات المعارف است که به فارسی نگاشته شده و اوّلین بار در زمان حیات مؤلف عالیقدر آن، در اردیبهشت 1325ش به چاپ رسیده است. به نظر میرسد انگیزۀ تألیف آن، بیان سلسله معارفی بوده است که با توجه به آسیبها و مشکلات و آفاتی که مسلمانان به آن مبتلا شده بودند، راهکارهای عملی و سیاستهای اصلاحی را در در زمینۀ عده و عده، مبتنی بر حقایق عمیق و گستردۀ اسلام به مسلمانان نشان دهد.
معنی لغوی عنوان کتاب
«الشذر» به معنی تکههای طلاست که از معدن طلا به دست میآید؛ نیز مهرههایی که در وسط رشتۀ مروارید به فاصلۀ معینی میگذارند؛ همچنین مرواید کوچک از دیگر معانی آن است. شَذره یا شَذَه، واحد الشذر (به تشدید شین) و به معنی یکی از تکههای طلاست و شَذَرات و شُذور جمع آن است. بنابراین شذرات به معنی قطعههای طلا یا مروارید است و شذرات المعارف یعنی تکههای طلایی معارف، یا معارف طلایی.
وجه تسمیۀ عنوان کتاب
نام دیگر این کتاب مرام الاسلام است. مرام از مادۀ رامَ، یَرُومُ، به معنی اراده کردن است، یا احتمالاً همان مفهوم فارسی آن یعنی شیوه و روش و عقیده و مَسلَک مورد نظر بوده است. در هر صورت، وجه تسمیۀ این کتاب به شذرات المعارف، اشتمال آن بر قطعههایی از معارف اسلام است که ارزشی فوقالعاده دارد و لازم است همچون تکّههای مروارید، مورد توجّه قرار بگیرد.
دردهای جامعۀ اسلامی و مسلمانان
آیتالله شاهآبادی در ابتدای این کتاب چنین میفرمایند: «مدت زیادی است که مملکت اسلام مبتلا به امراض مزمنه[1] و مهلکه شده. انتشار عقاید باطله و اخلاق رذیله و افعال قبیحه به حدّی است که نمیتوان جامعه را نسبت به انسانیّت داد، فضلاً عن الاسلامیه[2]. و روزبهروز در شدت و فشار آن امراض است.» سپس آیتالله شاهآبادی به بیان اسباب بیماریزا میپردازد و این اسباب را به شرح زیر بیان میدارند:
«اوّل غرور مسلمین به حقّانیت خود که منشأ تحویل دادن میدان دعوت است به معاندین و موجب قناعت نمودن به اسلام انفرادی و ترک تبلیغات و امر به معروف و نهی از منکر شده، چنانچه غرور و شفاعت، منشأ ارتکاب انواع رذائل اخلاقیه و اقسام معاصی کبیر گردیده است. دوم یأس از ظهور سعادت دینی و دنیوی که مسلمین خود را از هرگونه تکلیف بری و عری[3] دانستهاند. سوم افتراق مسلمین و انضمام خیط اخوّت[4] از میانۀ آنهاست، چنانچه حس اعداء این جهت را موجب هیجان و حرکت سریعۀ آنها گردیده است. چهارم نداشتن بیت المال، زیرا که معلوم است جریان اسلام در مُلک احتیاج است به عِدّه و عُدّه، لذا خداوند عالم ایجاب زکوات و اخماس و سایر حقوق مالیه فرموده برای اداره نمودن اساس مقدّس اسلام.»
راه درمان
آیتالله شاهآبادی پس از بیان بیماریها، به راههای نجات مسلمانان اشاره میفرمایند و آنها را در چهارده فرع به شرح زیر ذکر میفرمایند:
«اوّل: ترغیب مردم به علمای اَعلام و تشویق محّصلین علوم دینیّه و ترمیم امر معاش آنها و فراهم کردن مؤسسات برای تعلیم معارف و اخلاق و احکام دیانت مقدمۀ اسلام، که اصول انسانیت است، به افراد جمعیت و اطفال آنها.
دوم: استحکام اتّحاد فیمابین علمای اَعلام، که یگانه طریقی است برای حفظ اسلام و مسلمین، تا در سایۀ این اتّحاد پیروان ایشان در تحت دستور واحد، بدون هیچگونه دغدغه و پریشانی خیال، متّحداً قیام لله نموده، اعمال صالحه و اخلاق حسنه و عقاید حقّه را در میان مردم شایع، و افعال قبیحه و صفات رذیله و عقاید باطله را از آنان دور سازند.
سوم: تأسیس مجلۀ دیانتی برای ترویج مقاصد مذهبی و افکار و اعمال جمعیّت.
چهارم: تأدُّب به ظاهر شرع و ترک محّرمات مطلقاً، و تعظیم شعائر اسلام و حضور در جماعات و اجتماعات اسلامیه.
پنجم: اقتصاد در امر معیشت و ترک قیود مضرّه که اهمّ مقاصد اسلام است.
ششم: ایجاد شرکت از روی قواعد علمیه برای ترّقی تجارت مشروعه و صناعت و زراعت و ترویج البسه و اقمشۀ مصنوعۀ اسلامی و مملکت.
هفتم: ایجاد اساس مقتضی تمکنِ دادن قرضالحسنه و سد باب قرض تنزیلی[5]، که موجب خرابی دنیا و دین است.
هشتم: تعیین مشاغل مشروعه برای افراد بیکارۀ جمعیت و تمهید وسائل اعانت به ضعفاء و فقراء.
نهم: دفاع از صدمات غیر مشروعه به حقوق افراد جمعیت و غیره.
دهم: حضور در مصائب و تشییع جنازۀ مسلمین و سایر معاشرات اسلامیه.
یازدهم: حضور در هفته یک شب در مزکز مخصوص جمعیت برای تحصیل مهمّات مذهبی و مذاکرات اسلامیه.
دوازدهم: التزام هر یک از معاهدین برای هدایت یک نفر که عمل به مواد مذکوره نماید.
سیزدهم: ارجاع نمودن اختلافات حاصله فیمابین افراد جمعیت به هیئت رئیسه، که به طریق صلح که از مهّمات مقاصد اسلامیه است تصفیه شود و الاّ رجوع به محاکم شرعیه نمودن تا به موازین قضاوت حلّ و فصل شود و رجوع به غیر آن، موجب خروج از جامعه است.
چهاردهم: تشکیل بیتالمال از زکوات و اخماس و غیرهما در تحت قواعدی که موجب حفظ از حیف و میل بوده باشد، به قسمتی که تمام مدرسین و محصّلین و مبلّغین و غیره هم مرتزق از آن بوده باشند با ملاحظۀ الاهم فالاهم.»
باطن اعمال پس از مرگ
آیتالله شاهآبادی در پایان کتاب شذرات المعارف، پیرامون ظهور باطن اعمال پس از مرگ، چنین میفرمایند: «ظهور باطن اعمال به حسب عالم برزخ و ملکوت و جبروت مختلف شود: مثلاً احسان و اسائه[6] به اهل دنیا در برزخ نمایش داده شود، مثل سرور و حزن که ایجاد در قلب انسان نماید، ولی ظهور صفات و اخلاق و صفت پرستش که سرآمد همۀ صفات است در ملکوت و جنت جسمانی ظاهر شود و معرفت و علم به حقایق در عالم جبروت و جنّت عقلانی.
نقل شده که بعضی خواب دیدهاند مرحوم علامه مجلسی (طاب ثراه) را، و از امور وارده بر ایشان بعد از موت از آن جناب سؤال نمودهاند و [مرحوم علامۀ مجلسی] فرمودهاند که بعد از ارتقاء روح، من را در معرض عرض الهی درآوردند و از من سؤال کردند: «چه آوردی؟» عرض کردم: «بحارالانوار»؛ پس سؤال شد: «دیگر چه آوردی؟» ساکت شدم. پس خطاب شد: «که نزد ما چیزی داری و آن، سیبی است که به [یک] طفل یهودی دادهای و این دستگاه برزخی به سبب آن سیب است.»
توضیحاً عرض میشود که شخص خواببیننده گمان کرده است چون ترتیب اثری بر بحارالانوار داده نشده و بر آن سیب ترتیب اثر داده شده، بحارالانوار مورد قبول واقع نشده [است]! لکن نَه چنین است؛ بلکه مورد اثرش [در] برزخ نبوده، چون علم باید در جبروت ظاهر شود؛ به عبارت اُخروی، چون بحارالانوار مشتمل بر علوم حقایق و معارف [است] و لامپ برزخ کوچک است، نمیتواند نور علم را نمایش دهد. بلکه لامپ ملکوت قاصر است از این اظهار و لامپ جبروت میتواند نمایش نور توحید دهد. لذا در مُطَّلَع[7]، بحارالانوار مسکوتٌ عنه[8] شده و نور احسان که لامپ برزخ میتواند [آن را] نمایش دهد، مورد لطف واقع شده [است].»