مرجع رسمی آیت‌الله‌العظمی میرزا محمدعلی شاه‌آبادی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «قاسم تبریزی» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

پدری متشرع

مرحوم آیت‌­الله‌­العظمی اصفهانی[1] در اصفهان قائل به جاری شدن حدود اسلامی بود و امر به معروف و نهی از منکر را در مرحله عمل لازم می‌­دانست. لذا حاکم اصفهان به ناصرالدین‌شاه نامه‌­ای می‌­نویسد که ایشان مانعی بر سر راه ماست. ناصرالدین‌شاه دستور تبعید معظمٌ له از اصفهان به تهران را صادر می­‌کند. وقتی که ایشان به تهران می‌­آیند، در پایتخت هم به وظیفه شرعی خودش عمل می‌­کند و از جمله روزی شاهد بوده که در همین محله سرچشمه، یک نفر به اصطلاح ارمنی مجلس عیش و نوش برپا کرده و مشروب‌­سازی و مشروب­‌فروشی دارد. وقتی چند بار نصیحت می‌­کند و او قبول نمی­‌کند، سرانجام خودش روزی با همراهی مریدها از نماز جماعت که می‌­آیند، وارد منزل او می‌­شوند و دستور می‌­دهد تمام خمره‌­های شراب را در چاه خالی کنند، ولی شیشه­‌ها و خمره‌­ها را نشکنند که این اتفاق باز هم مورد اعتراض شاه قرار می‌­گیرد.

 

راوی: قاسم تبریزی

 

[1] پدر بزرگوار آیت‌الله‌العظمی میرزا محمدعلی شاه‌آبادی

  • ۰
  • ۰

استاد امام خمینی در عرفان و اخلاق

امام از جمله فلسفه را خوانده و در سنین 25، 26 سالگی بود به دنبال یک استاد عرفان عملی بودند. در بین هم‌­درسی­‌ها و هم­‌مباحثه‌­ای‌­های امام، یکی از فرزندان آقای شاه‌‌آبادی با ایشان هم‌­درس بود.[1] امام روزی موضوع را می­‌گویند. نمی‌­دانم آقا روح‌­الله یا آقا نورالله بوده ـ به نظرم آقا نورالله صحیح است ـ به هر صورت ایشان به امام می‌­گوید این آقا می­‌تواند به شما درس بدهد. در همان زمان آقای شاه­‌آبادی با آشیخ عبدالکریم حائری در مدرسه فیضیه مشغول صحبت بودند. امام صبر می‌­کنند تا صحبت ایشان تمام شود. وقتی که حرکت می­‌کنند به طرف منزل، به دنبال آقای شاه‌­آبادی می­‌روند و می­‌گویند من می‌­خواهم نزد شما چنین درسی را بخوانم.

ابتدا ایشان می‌­گویند نه، همین کلاس­‌ها که داریم شما هم بیاید؛ چون آقای شاه‌­آبادی روزانه یازده درس در حوزه داشتند.[2] امام می‌­گویند نه. بعد که نزدیک‌­های منزل شاه‌­آبادی می­‌رسند، می‌­گویند که حالا فلسفه قرار می‌­گذاریم و یک درس فلسفه‌­ای می­‌دهیم. امام می‌­فرماید فلسفه نه، عرفان عملی.[3] بعد آقای شاه­‌آبادی می‌­گویند نه، چنین چیزی نیست و با هم وارد خانه مرحوم شاه‌­آبادی می‌­شوند. گویا پس از گفت­‌وگو، آقای شاه­‌آبادی احساس می­‌کنند که این طلبه جوان ظرفیت و کشش مباحثی چون عرفان عملی را دارند. پس برای ایشان کلاس درس می­‌گذارند که گاهی در این کلاس،­ دو یا سه یا چهار نفر بودند؛ بعداً امام تنها بودند. آقای شاه­‌آبادی در مقام علمی از چهره­های برجسته بود، ولی معظمٌ له را نباید فقط در فلسفه یا عرفان یا فقه یا معارف دید؛ در مسائل سیاسی هم شجاعت عجیبی داشت.[4]

 

راوی: قاسم تبریزی

 

[1] میرزا محمدصادق شاه‌آبادی، برادرزادۀ مرحوم شاه‌آبادی همدرس و مرتبط امام با ایشان بوده است.

[2] به نظر می‌رسد ایشان روزانه نه درس داشته‌اند که همین تعداد هم برای یک روز شگفت‌انگیز است.

[3] درس امام محضر آقای شاه‌آبادی عرفان نظری بوده و تربیت مرحوم شاه‌آبادی عرفان عملی بوده است.

[4] مجله شاهد یاران