مرجع رسمی آیت‌الله‌العظمی میرزا محمدعلی شاه‌آبادی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «قرآن کریم» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

اسراف

اسراف یکی از گناهان بزرگ است که خداوند به طور مستقیم در قرآن به آن اشاره کرده است و انجام آن را گناهی بس بزرگ به شمار می‌آورد، تا حدی که می‌فرماید خداوند مسرفان را دوست ندارد.

کلُوا وَاشْرَبُوا وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا یحِبُّ الْمُسْرِفِینَ[1]

از نعمت‌های الهی بخورید و بیاشامید، اما اسراف نکنید که خداوند مسرفان را دوست نمی‌دارد

مرحوم آیت‌الله‌العظمی شاه‌آبادی هم به‌شدت از این گناه بزرگ دوری می‌کردند و تا آنجا که می‌توانستند، جلوی اسراف را می‌گرفتند. برای او، با این‌همه علم و دانش و معرفت الهی، اصلاً زشت نبود تا تکه نان در خیابان افتاده یا هندوانه نیم‌خورده خاک‌آلوده را بردارند و بشویند و بخورند؛ تا مبادا اسراف شود و انسان‌ها مرتکب گناه بس بزرگی شوند. شیخ بزرگ و عارف حکیم با علم به این مسئله و فهمیدن و درک موضوع و اینکه نباید در خانه‌اش این عمل تقبیح شده در قرآن رخ دهد، این کار را می‌کردند.

این‌ها سخنان همسر آیت‌الله در این باره است:

در خانه بچه‌ها هندوانه که می‌خوردند، می‌ریختند. وقتی مرحوم آقا از درس بلند می‌شود، می‌آید اینجا تا وضو بگیرند. اگر یک پوست هندوانه [نیم‌خورده] می‌ماند، آن پوست هندوانه را قشنگ می‌گرفتند زیر تلمبه. [در آن زمان شیر آب نبود] زیر تلمبه می‌شستند. بعد آن را می‌تراشیدند و می‌خوردند و می‌گفتند: «در خانه من نباید اسراف بشود.» این پوست هندوانه یا پوست خربزه که بچه‌ها خورده بودند و یک مقدارش مانده بود، زیر تلمبه می‌شستند و با قاشق می‌تراشیدند. دست کسی هم نمی‌دادند. خودشان می‌رفتند در آشپزخانه قاشق و پیاله را می‌آوردند، می‌تراشیدند. اگر وقت بود، زود آن را می‌خوردند. اگر می‌دیدند که می‌خواهند بروند مسجد، می‌گذاشتند روی تاقچه و می‌رفتند مسجد و برمی‌گشتند. مرحوم شاه‌آبادی همیشه به ما دستور می‌دادند: «مبادا اسراف بشود.» اگر یک مقداری نان [خشک] افتاده بود، نان را برمی‌داشتند [چون خاکی بود] آن را زیر تلمبه می‌شستند و می‌خوردند.

 

[1] اعراف31